مقاله من در روزنامه آسمان آبی
بررسی دلایل موفقیت و شکست NOKIA و HTC
ظهور و سقوط دو برند
دنیای تولید گوشیهای موبایل، دنیای بهشدت بیرحمی است؛ دنیایی که به قول معروف، در آن برادر به برادر رحم نمیکند. در چنین دنیایی موفقیت امروز شما بههیچوجه متضمن موفقیت فردای شما نیست و لازمه تداوم این موفقیت بدون شک کار بیشتر، تحقیق بیشتر، شناخت بهموقع نیاز بازار و درنهایت نوآوریهای بیشتر است. نوکیا و اچتیسی دو شرکت کاملا متفاوت هستند که اشتراکهایی هم دارند. یکی از آنها همانطور که در ادامه خواهیم گفت از صفر مطلق و صنعتی دیگر شروع کرد و روزی پادشاه بلامنازع دنیای گوشیهای همراه شد و بعد به ورطه نابودی افتاد و نامش چند بار دست به دست شد تا اینکه به کمک کارمندان سابق شرکت خودش دوباره نجات پیدا کرد و حالا دارد در مسیر درستی قدم برمیدارد. از طرف دیگر اچتیسی که روزی طلایهدار نوآوری در صنعت خودش محسوب میشد، حالا و هر لحظه دارد به همان جایی میرسد که روزی نوکیا رسیده بود؛ چیزی نزدیک به نقطه نابودی.
نوکیا؛ از قطع کردن درختان تا صعود به قلههای مخابراتی جهان
شاید برایتان جالب باشد بدانید که قدمت شرکت نوکیا به قرن نوزدهم و مهندس معدنی به نام فردریک ایدستام برمیگردد که در سال 1865 کارخانه تولید کاغذ از چوب را در جنوب غربی فنلاند تأسیس کرد. نام نوکیا در حقیقت از نام رودخانه معروفی در همین کشور به نام نوکیانویرتا برگرفته شده است. این شرکت بعدها وارد عرصه تهیه محصولات لاستیکی شد و انواع محصولات از چکمه گرفته تا لاستیک ماشین را تولید کرد. در اواسط قرن بیستم شرکت تغییر کاربری داد و وارد صنعت کابل و قطعات و وسایل الکترونیکی شد.
نوکیا در سال 1981 اولین شبکه مخابراتی بینالمللی را پایهگذاری کرد و اولین رومینگ بینالمللی شکل گرفت. یک سال بعد نوکیا اولین گوشی تلفن داخل خودرو و سوئیچ دیجیتالی تلفن را معرفی کرد. جالب است بدانید اولین گوشی تلفن همراه نیز از سوی این شرکت به دنیا معرفی شد که وزنی حدود 800 گرم و قیمتی نزدیک سه هزار و 500 پوند یا بهعبارتی 25 میلیون تومان امروز داشت.
اما نوکیایی که همه ما میشناسیم و با آن خاطره داریم در سال 1992 و با معرفی نوکیا 1011 به دنیا آمد و به یکی از معدود تولیدکنندگان گوشی همراه در بازار جهان تبدیل شد و سهم بزرگی را به خود اختصاص داد. نوکیا با تولید گوشیهای ساده و بعد جاوا توانست تا سال 2001 درآمد خود را به بیش از 31 میلیارد دلار برساند و حدود 60 درصد کل بازار گوشیهای همراه را به خود اختصاص دهد.
این درآمد و سهم بازارِ قابلتوجه باعث نشد شرکت نوکیا رؤیاهایش را بلندپروازانهتر نکند. آنها در سال 2003 اولین گوشی هوشمند خود را که براساس سیستم عامل S60 – ساخته و پرداخته خود نوکیا برپایه سیستم عامل سیمبین – طراحی شده بود به بازار معرفی کردند. گرچه امروزه ممکن است با دیدن آن به یاد کتلتهای مامانپز بیفتیم، باور کنید در زمان خودش انقلابی محسوب میشد. از آن زمان تا سال 2007 گرچه به دلیل حضور شرکتهای بیشتر در این بازار سهم نوکیا کمتر شد، درآمدش افزایش یافت و به حاکم بلامنازع بازار گوشیهای همراه در تمام ردهها تبدیل شد. گوشیهای سری N دل همه را برده بود و نوکیا که یکیدو سال قبل از 2007 یکمیلیاردمین گوشی خود را هم فروخته بود دیگر مطمئن بود از این برج عاج هرگز فرود نخواهد آمد. اما سرنوشت خوابهایی برای این برند دیده بود. سال 2007 سالی بود که با ورود آیفون و سیستمعامل اندروید دنیای گوشیهای تلفن همراه برای همیشه تغییر کرد، اما آن زمان نوکیا اینگونه فکر نمیکرد. آنها با معرفی پرفروشترین گوشی سال 2007 یعنی N95 که دوربین پنج مگاپیکسلی و کلی امکانات داشت مطمئن شدند آینده متعلق به آنهاست، اما N95 به آخرین موفقیتشان تبدیل شد. بعد از آن هر سال سود بیشتری از دست دادند و افراد بیشتری را از کار بیکار کردند، اما برعکس رقبا، تا سال 2009 هیچ عکسالعمل مشخصی به بازار نشان ندادند و همان نقشه و گوشیهای ازمدافتاده خودشان را با ظاهری جدید به بازار عرضه کردند. سال 2009 امیدها در دل طرفداران این شرکت زنده شد. مدیران این شرکت بالاخره اعتراف کردند که دیر به بازار عکسالعمل نشان دادند و بهایش اولین سال ضرردهی در کل تاریخ شرکت نوکیا بود و حالا میخواهند همهچیز را عوض کنند. آن زمان همه فکر میکردند نوکیا بالاخره پا به دنیای اندروید میگذارد و با معرفی چند نوآوری باز به قله پیروزی برمیگردد. گرچه با وجود اپل و سامسونگ این فرضیه بسیار دور از دسترس مینمود، بههیچوجه غیرممکن نبود و برای همین هیجانزده بودند. شاید باورتان نشود، اما نوکیا برای پیدا کردن راهحل دست به دامن استیفن ایلاپ، مدیر سابق مایکروسافتی شد که با هدف ویندوزی کردن نوکیا پا به این شرکت گذاشت و حاصلش عرضه چند گوشی ویندوزی خوبِ ناموفق بود و بعدتر در سال 2011 اخراج بیش از 20 هزار نفر دیگر و بسته شدن آخرین کارخانه گوشیسازی این شرکت در فنلاند. شکست از پی شکست و اشتباه پشت اشتباه سبب شد درنهایت مایکروسافت پیشنهاد 5.5 میلیارد یورویی خود را برای خرید این شرکت (بخش ساخت موبایل نوکیا و نه خود شرکت مخابراتی نوکیا) بدهد؛ مدیران نوکیا نیز با پذیرش این پیشنهاد خود را از این کابوس رها کردند. مایکروسافت هم غیر از سال اول تا توانست نام نوکیا را خراب کرد، تا اینکه در سال 2016 جمعی از کارمندان سابق شرکت نوکیا با همکاری چینیها شرکتی به نام HMD را در فنلاند تأسیس کردند و با خرید حق استفاده نام تجاری نوکیا از مایکروسافت سعی کردند این نام را زنده کنند. قرار شد کارمندان HMD در فنلاند کار نرمافزاری انجام دهند و یکی از زیرمجموعههای فاکسکان، گوشیساز مطرح چینی، در چین گوشیها را تولید کند. به این ترتیب بعد از سالها امیدها به شکلی واقعی زنده شد و حالا نوکیای جدید الحق والانصاف گوشیهای خوبی معرفی کرده است.
HTC باهوش اما مضطرب
شرکت HTC در سال 1997 تأسیس شد و هدف اولیهاش تولید نوتبوک بود، اما در سال 1998 حیطه کاریاش را گسترش داد و وارد دنیای گوشیهای تلفن همراه شد؛ دنیایی که نوکیا قبلا آن را قبضه کرده بود و برای همین آنها راه دیگری را برای ورود به بازار امتحان کردند و سراغ گوشیهای هوشمند ویندوزی که آن زمان به PDA معروف بودند رفتند و تولید آنها را برای اپراتورهای تلفنهمراه به عهده گرفتند. در حقیقت اولین برخورد نزدیک من با HTC در سال 2007 و گوشی نوآورانه و بینظیری به نام HTC Touch Diamond بود که با رابط کاربری اختصاصی خود HTC که TouchFlo نام داشت، بهعنوان اولین گوشیای معروف شد که از ویندوز موبایلها بهصورت کاربردی استفاده میکرد. آنها کمی بعد اولین گوشی اندرویدی را هم تولید کردند و بهصورت رسمی وارد جنگ اندروید و IOS علیه نوکیا و شرکا و سیستمعامل سیمبینشان شدند. اچتیسی در حقیقت همان آیمیت قدیمی بود؛ یعنی شرکتی که به معنای واقعی اولین پاکتپیسیها یا همان کامپیوترهای جیبی را روانه بازار کرد. موفقیتهای این شرکت به واسطه جزو اولینها بودن شروع شد. آنها هرچند پول تبلیغات سامسونگ و امکان تولید صدها گوشی در سال را نداشتند، با استفاده از هوش و نوآوریشان توانستند سهم بازار قابلتوجهی برای خود به دست بیاورند. گوشیهای قابلاحترامی همچون HD2 (که هنوز برخی دولوپرها سعی میکنند اندروید هشت را هم روی آن امتحان کنند)، Hero که محل تولد رابط کاربری دوستداشتنی HTC یعنی Sense بود، کافی بودند تا نظر دنیا به این شرکت جلب شود و آنها خیلی بهموقع در سال 2010 گوشیای را عرضه کردند که به اولین قاتل آیفون تبدیل شد.
این گوشی Desire نام داشت که در نوع خود واقعا بینظیر بود و آن زمان از صفحهنمایش OLED استفاده میکرد. برای اولینبار دنیای اندروید شاهد گوشیای بود که از جنبههای زیادی نهتنها از آیفون کمتر نبود؛ بلکه برتریهای قابلملاحظهای هم داشت و مهمتر از همه قیمتش پایینتر بود. این نقطه تاریخ، دوران طلایی HTC نام گرفت و با عرضه گوشی فوقالعاده Sensation ادامه پیدا کرد و سال بعد گوشی HTC One شاهکار پرچمداران اچتی سی به دنیا آمد و سال بعد M8 که حالا به اسم نامتقارنش کاری نداریم. جالب است بدانید آن زمان که شرکتها درگیر پلاستیک و شیشه بودند، شرکت HTC از آلومینیوم، فلز و تفلون در گوشیهای خود استفاده میکرد و Sense به کاربران امکاناتی همچون Zoe را میداد که همراه عکس فیلم کوتاهی هم میگرفت. این امکان را اپل تازه پارسال بهعنوان Live Photos معرفی کرده است.سقوط HTC از سال 2015 و با معرفی M9 آغاز شد که دیگر چیز تازهای برای عرضه نداشت و رابطهای کاربری رقبا ازجمله سامسونگ و الجی هم آنقدر زیبا و کاربردی شده بودند که پیدا کردن برتری Sense حداقل برای کاربران عادی کمی سخت شده بود. بعد از M9 تقریبا تمام گوشیهای این شرکت شکستی بعد از شکست دیگر بودند و حتی معرفی Squeeze که با فشار دادن گوشی میشد قابلیتی را در آن فعال کرد هم بهاندازه کافی نوآورانه محسوب نمیشد.
با همین روند شرکت دوستداشتنی HTC راهی جز شکست نخواهد داشت؛ حتی قرارداد یک میلیارد دلاری آنها با گوگل برای ساخت گوشیهای پیکسل در این شرکت هم نمیتواند به بقای آنها کمک کند. دقیقا همینجا مقایسه عملکرد نوکیا با HTC به کارمان میآید. شرکت HTC تمرکز زیادی بر تولید محصولات ردهبالایی دارد که گرچه در مقایسه با رقبا خوب هستند، قیمت زیادشان و همچنین تبلیغات سرسامآور رقبا جایی برای آنها در بازار باقی نمیگذارد. نوکیا این موضوع را بهخوبی درک کرده بود و برای ورود به بازار از پایینترین رده ممکن آغاز کرد و حالا بعد از دو سال نهتنها در فروش جای شرکت وان پلاس و حتی خود گوگل (در فروش پیکسل) را گرفته؛ بلکه بهتازگی میخواهد گوشی پرچمداری را در MWC سال 2018 معرفی کند. بنابراین اگر HTC بهاندازه کافی باهوش نباشد و تمرکزش را بر گوشیهای باکیفیت میانرده و ردهپایینتر یا قیمت مناسب نگذارد، قطعا سقوط خواهد کرد.